پسری روزها پشت در منزل دخترک را میپایید؛
برای دختر سوال بود که اگر او مرا دوست دارد،
پس چرا پا پیش نمیگذارد و با پدرم صحبت نمیکند ؟!دخت
درست است که ماشین پسرک قدیمی بود،
ولی برای دخترک عشق و محبت مهمتر بود!
روزها و ماه ها به همین منوال گذشت و دخترک بسیار کنجکاو شده بود،
روزی دل خود را قرص کرد و رفت تا حرف دل پسرک را گوش کند…
از او پرسید ۶ماه است که تو کنار منزل ما می ایستی و مرا میپایی،
وقتی ماشینت را میبینم ضربان قلبم تندتر میشود و…
هدف تو چیست؟!
پسر گفت: وای فای خونتون پسورد نداره . . !
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط pj در تاریخ 1393/04/09 و 0:11 دقیقه ارسال شده است | |||
باحال بود . مرسی . پاسخ : خواهش می کنم . نظر لطف تون هست پاسخ : ممنونم از نظرتون.
اگر شما عضو شوید و در همه ی پست ها نظر بگذارید مدیر با پنل نیمع میشوید |
این نظر توسط nazi در تاریخ 1393/04/08 و 14:53 دقیقه ارسال شده است | |||
خیلی باحال بود پاسخ : ممنونم
لطفا به همه ی پست ها کامنت بدید در ضمن: اگر عضو شین و کاربر فعالی باشین برای یک ماه با پنل نیمه مدیر میشید. |
اطلاعات کاربری
نویسندگان
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت